Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس – کرمان؛ مهسا حقانیت: ساعت 7  صبح تاسوعا به خانه سادات خوشرو می‌رسم، هرچند این اولین تاسوعایی‌ست که به این عزاخانه قدیمی آمده‌ام، اما این را خوب می‌دانم در این ساعت در این خانه جایی برای سوزن انداختن نیست چه رسد به اینکه جایی برای نشستن باشد.

در حالی وارد خانه سادات خوشرو می‌شوم که نه تنها خانه پر از عزاداران حسینی‌ست، که مردم در پارک و زیر خیمه بیرون خانه هم نشسته‌اند، اما مثل همیشه به کرامت صاحب مجلس عزای سیدالشهدا(ع) ایمان دارم، از در مردانه وارد می‌شوم، از دالان بزرگ عبور می‌کنم و رو به حیاط می‌ایستم، نگاهم به صف اول خانم‌ها می‌افتد، فقط یک جای خالی در همان صف اول وجود دارد و آیا یک خبرنگار جایی بهتر از صف اول و آن هم روبه‌روی منبر می‌خواهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یک روحانی جوان روی منبر در حال نوحه‌خوانی‌ست « ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند/سوختگان غمت، با غم دل خرمند/ هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروخت/با خبران غمت بی‌خبر از عالمند»

عزاداری‌شان که تمام می‌شود، از پسرکی نام‌ هیأت را می‌پرسم، بعد از کمی فکر کردن، می‌گوید: «هیأت مسجد امام صادق(ع)».

زیباترین سقای این دنیا ...

عزاداران تکیه بازار شاه وارد حیاط خانه سادات خوشرو می‌شوند و مداح خوش‌صدای‌شان می‌خواند « ای ماهتابِ خانه مولا، اباالفضل/زیباترین سقای این دنیا اباالفضل/ای ساقی تشنه لبِ دریا اباالفضل/امید قلب زینب کبری اباالفضل».

«برخیز از روی زمین ای نور عینم/برخیز سردار سپاهم، من حسینم/از تن جدا افتاده دستانت برادر/چشم رقیه هست گریانت برادر/حرفی بزن دستم به دامانت برادر جان...».

دختر بابا مُرد وقتی که ...

یکی از مردها در حالی که دختر خردسالش را با یک دست به بغل گرفته است، با دست دیگرش سینه می‌زند و روبه‌روی من هم دخترک زیبای دو، سه ساله‌ای با موهای چتری پایین پای پدرش ایستاده است، گاهی پای پدر را می‌گیرد، گاهی دستش را، نگاهش که می‌کنم یاد دخترکی می‌افتم سه ساله که به‌جای پدر، سر پدر را نشانش دادند و از غصه، جان داد... .

توی حال خودم هستم که به سر شانه‌ام می‌زنند، سرم را که بر می‌گردانم، لیوان سفید رنگ چای روضه را می‌دهند، دستم، بغضم را با چای شیرین فرو می‌برم.

 پیرغلام خوشروی عزاخانه خوشرو

اما منبردار امروز خانه سادات خوشرو هم پیرمرد خوشرو و باصفایی‌ست که حواسش به نظم و انضباط هیئت‌هاست، گاهی سینه می‌زند و اشک می‌ریزد، گه‌گاهی از توی مشک به مداحان آب می‌دهد و چند باری هم شکلات توی دست بچه‌ها و عزاداران حسینی می‌گذارد.

گاهی سرم را بالا می‌آورم و به هیأتی‌ها نگاه می‌کنم، بیش از 90 درصد سینه‌زنان و زنجیرزنان جوان هستند، حتی اکثر مداحان و اعضای گروه موزیک هم جوان هستند.

حرکت مودبانه مداح نوجوان زیر خیمه سادات

بچه‌های هیأت محبان علی‌اکبر شاهرخ‌آباد دور تا دور حیاط خانه سادات ایستاده‌اند، با این نوحه سینه می‌زنند «در این غوغای بی‌آبی که خشکیده همه گل‌ها/به اَمر تو شدم سقا، منم عبد و تویی مولا/شود جانم به قربانت به قربان تن و جانت/علمدارم چه غم دارم که از دستم علم افتد/مباد از دفتر عشقت به نام من قلم افتد/شود جانم به قربانت به قربان تن و جانت».

صدای صلوات عزاداران و نوای موزیک هیأت تکیه باغ‌لله قبل از خودشان وارد خانه سادات خوشرو می‌شود، مداح نوجوان این هیئت بالای منبر نمی‌رود و با ادب در پای منبر می‌ایستد و نوحه‌اش را زمزمه می‌کند «مرا دلبر ابوالفضل، مرا سرور ابوالفضل/علم‌گیر حرم، عباس حیدر/دو بازویت قلم، عباس حیدر/تویی صاحب کرم، عباس حیدر/ابوفاضل مدد، عباس حیدر».

پیرغلام تکیه باغ‌لله هم یا حسین، یا حسین‌گویان روی پله سوم منبر می‌نشیند و با سوزی از اعماق دلش، ذکر مصیبت می‌خواند.

علمدار نیامد ...

مداح میانسال هیأت ثامن‌الحجج (ع) خیابان کارگر هم این نوحه مشهور را با نوای خوش زیر خیمه سادات می‌خواند « ای اهل حرم میر و علمدار نیامد/علمدار نیامد، علمدار نیامد/سقای حسین، سید و سالار نیامد/علمدار نیامد، علمدار نیامد».

بشنو از نی چون حکایت می‌کند ...

شیپورزن هیأت سنج و دمام سفیران حسین(ع) شیپورزنان وارد حیاط خانه سادات خوشرو می‌شود و بعد از او، سنج‌زنان و دمام‌زنان می‌آیند و  دور تا دور حوض بزرگ خانه می‌ایستند و سنج و دمام می‌زنند.

 

 

شیپورزن، شیپورش را روی منبر می‌گذارد و ناله نی را سر می‌دهد و سپس شیپور را بر می‌دارد و از دل و جان به عشق حضرت قمر بنی هاشم می‌دمد.

زدودن خاک کفش عزاداران به عشق آقا حسین (ع)

جوان لاغراندامی با ریش خرمایی‌رنگ خمیده‌خمیده خودش را به پای سینه‌زنان و زنجیرزنان می‌رساند تا کفش‌های‌شان را واکس بزند، هیأتی‌ها مقاومت می‌کنند، اما مقاومت‌شان فایده‌ای ندارد و تسلیم جوان حسینی می‌شوند.

وقتی پسر جوان فرچه را با عشق بر روی کفش‌های عزاداران آقا امام حسین (ع) می‌کشد و آنها هم بر سرش بوسه می‌زنند و دست بر سر و رویش می‌کشند یکی از زیباترین صحنه‌های تاسوعای حسینی در زیر خیمه سادات خلق می‌شود.

عزاداران هیأت ابوالفضل(ع) اختیارآباد هم با این نوحه در خانه سادات خوشرو سینه سنگین می‌زنند و مداح‌شان را همراهی می‌کنند «شب تا سحر از عشق تو من خواب ندارم/ من در دو جهان غیر تو ارباب ندارم/ من آمدم اینجا، ای معنی احساس/ تا آنکه بگردم، دور تو و عباس»

مداح کهنسال هیأت ابوالفضل(ع) اختیارآباد هم با سوزی که از سینه پیرغلامان آقا امام حسین(ع) بیرون می‌آید، بخشی از زیارت عاشورا را زمزمه می‌کند.

سینه‌زنان هیأت عاشورا در حالی که این نوحه را می‌خوانند به زیر خیمه سادات خوشرو می‌آیند «ساقی طفلانم تویی، علمدارم تویی، سپهدارم تویی، عباس».

نینوایی‌های هیأت دوازده امام شماره یک، عزاداران تکیه حضرت زهرا(س) خیابان استقلال و هیأت جوانان الزهرا(س) خیابان خواجو هم در تاسوعای حسینی زیر خیمه سادات به عشق آقا حضرت عباس(ع) شور می‌گیرند و به سر و سینه می‌زنند.

وقتی مردها هم «گریه» می‌کنند

حواسم به شور زنجیرزنان و صدای بلند گریه و زاری داش‌مشتی‌های درشت‌هیکل هیأت تکیه حضرت زهرا(س) است که صدای اذان ظهر تاسوعا در زیر خیمه سادات خوشرو می‌پچید ... .

پایان پیام/80019/ب

منبع: فارس

کلیدواژه: تاسوعا سادات خوشرو خانه سادات خوشرو خانه سادات خوشرو علمدار نیامد سینه زنان عباس حیدر روی من

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۲۹۴۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۲ طلبه و ۴ مداح که اعضاء بدن‌شان اهداء شد/ انتشار شماره جدید «خیمه»

به گزارش مبلغ شماره ۱۶۶ مجله خیمه در اردیبهشت ۱۴۰۳، با طرح جلدی از چهره «کلر ژوبرت»، نویسنده مسلمان شده فرانسوی منتشر شد. گفتنیست نشریه خیمه در پرونده ویژه خود به روایت 12 سال تلاش برای رفع محدودیت های فقهی و قانونی اهدای عضو از زبان ایرج فاضل پرداخته است. مجله خیمه در شماره اردیبهشت، به موضوعات زیر پرداخته است:

رویدادها و روایت ها: بررسی ۵ رویداد مهم فروردین

در این شماره خیمه، ۵ رویداد مهم ماه فروردین ۱۴۰۳ تحلیل شده‌اند:

اول: تحلیل شیوهٔ دعاهای متفاوت استاد شیخ حسین انصاریان از نگاه ۴ استاد حوزه و دانشگاه.

دوم: بررسی ماجرای مسجدسازی در پارک قیطریه و پاسخ به ۴پرسش آیت الله سیدمصطفی محقق داماد از نگاه ۱۷ چهرهٔ مخالف و موافق.

سوم: بررسی سخنان پُرحاشیهٔ حجت‌لاسلام پناهیان دربارهٔ پیامبر(صلی الله علیه و آله) از نگاه ۳ استاد دانشگاه.

چهارم: روایتی از اشعار روضه‌های زنده‌یاد حسین بختیاری که در نوروز درگذشت از نگاه ۴ فعال هیئتی.

پنجم: برگزاری محفل صدهزار نفری قرآنی در ورزشگاه آزادی از نگاه ۱۰ فعال فرهنگی و رسانه‌ای.

چهره خیمه: «کلر ژوبرت»، نویسنده مسلمان شده فرانسوی

آثار این بانوی نویسنده متولد اردیبهشت، از نگاه ۱۶ نویسنده و کارشناس حوزه و دانشگاه بررسی شده است.

این چهره‌ها عبارتند از: محسن چینی‌فروشان، موسی بیدج، حسن احمدی، حبیب احمدزاده، غلامرضا حیدری ابهری، ناصر نادری، مریم جلالی، آسیه رحمتی، حسین راجی، سیدمحمد مهاجرانی، سیده مریم شهیدی کریمی، رقیه فاضل، علی مهدوی، بهاره بهنام نیا، زهرا شیرخانیان.

پرونده خیمه: ۱۲ سال تلاش برای حل مشکل فقهی اهدای عضو/ ماجرای اهدای عضو ۱۲ طلبه و ۴ مداح

پرونده ماه خیمه، به موضوع «اهدای عضو» و ضرورت فرهنگ سازی با نگاه عاشورایی پرداخته است.

این پرونده شما را با ۱۲ طلبه و ۴مداحی آشنا می‌کند که اعضای بدنشان، به بیماران نیازمند بخشیده‌اند.

همچنین ایرج فاضل، ۱۲ سال پی گیری برای رفع محدودیت‌های فقهی و قانونی اهدای عضو را تشریح کرده است.

علی اکبر صالحی، چگونگی عبور از نگاه بسته مذهبی را بیان کرده است.

کتایون نجفی زاده، از سه دهه تلاش و دیدارهایش با مراجع قم و نجف به ویژه دیدارش با آیت الله سیستانی گفته است.

حجت الاسلام کمیل نظافتی، اهدای کلیه‌اش به کودک کلاله را تشریح کرده و مهدی حیدری، از مستند ساخته شده درباره ماجرای این کلیه گفته است.

یادمان خیمه: یادبود مرحوم محمود امیری، مدیر انتشارات و کتابفروشی امیری

ماجرای کتاب مهدی آذریزدی، کتابفروشی امام حسین و شهادت دو برادر مرحوم امیری در این بخش روایت شده‌اند.

همچنین حاج مرتضی آخوندی، مدیرانتشارات دارالکتب الأسلامیه از روایت پنج دهه دوستی اش با مرحوم امیری روایت می کند.

روایت علی قائمی، محقق و نویسنده‌ای که ۵۰ کتابش در انتشارات امیری منتشر شده است.

همچنین حجت‌الاسلام محمدهادی فاضل، حجت‌الاسلام مهدی رئوفی، مرضیه امیری و سید یاسر شریفی از نزدیکان آن مرحوم یادداشت‌هایی نوشته‌اند.

کتاب خیمه: آشنایی با ۶۳ نویسنده و تصویرگر انتشارات خیمه

این شماره به مناسبت نمایشگاه کتاب، به موضوعات زیر پرداخته شده است:

کتابی کاملا کاربردی برای زندگی: اثر تازه منتشرشدهٔ «تفسیر موضوعی سبک زندگی با رویکرد روایی»

مسالهٔ حجاب در ایران امروز به روایت رمان «رقص کلاغ روی شانه‌های مترسک.»

کتاب شعری که گم شد: روایتی از کتاب «مجموعهٔ اشعار فضائل اهل بیت» اثر شیخ کلینی.

یادداشت های عاشورایی مرحوم دکتر عماد افروغ از کتاب «فریادهای خاموش»

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901040

دیگر خبرها

  • مشاغل بهاره در تهران قدیم | کاهگل‌مالی و یخ‌فروشی
  • ۱۲ طلبه و ۴ مداح که اعضاء بدن‌شان اهداء شد/ انتشار شماره جدید «خیمه»
  • ثبت فوت مردان ‌در استان زنجان بیشتر از زنان بوده است‌
  • برنامه جام‌جهانی تیراندازی اعلام شد
  • زنان سرما را بیش‌تر از مردان تحمل می‌کنند
  • زن و مرد در رسیدن به مقامات معنوی برابر هستند/ دین اسلام؛ مدافع‌ اصلی حقوق زنان است
  • نتایج جالب یک پژوهش علمی؛ زنان سرما را بیش‌تر از مردان تحمل می‌کنند؟
  • آشنایی با زنان عارفی که مردان دانشمند از محضرشان درس گرفتند
  • اعزام تیراندازان به جام جهانی باکو
  • اعزام تیراندازان به جام جهانی باکو + اسامی و برنامه مسابقات